• آیه مباهله
  • آیه مباهله

شبهه ابن تیمیه در شأن نزول آیه‌ی مباهله

مسلم به سندش از سعد بن ابی وقاص نقل کرده که گفت: ... هنگامی که این آیه نازل شد: (فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ) رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) را خواست وعرض کرد: بارالها! اینان اهل من هستند».

اما ابن تیمیه از جهاتی با نزول آیه مباهله در شأن اهل بیت (علیهم السلام) مخالفت کرده است و بر فرض نزول، آن را فضیلتی برای اهل بیت نمی شمارد. اینک به شبهات او پاسخ می گوییم:

شبهة اوّل: کسی با پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) مساوی نیست!!

ابن تیمیه می گوید: «هیچ کس مساوی با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در فضایل نیست، نه علی ونه غیر او».

پاسخ
اوّلاً: ما تابع نصّ هستیم. از این آیه و ادله قطعی دیگر چنین استفاده می شود که امام علی (علیه السلام) در تمام کمالات و قابلیت ها همانند رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) است جز در سالت و نبوت، و لذا اگر قرار بود بعد از ایشان پیامبری باشد جز امام علی (علیه السلام) کسی دیگر قابلیت این مقام را نداشت. ولی قرار نیست که بعد از پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) پیامبری دیگر باشد.
در روایتی صحیح السند از پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) آمده است که خطاب به امام علی (علیه السلام) فرمود: من از خدا چیزی نخواستم جز آنکه مثل آن را از خداوند برای تو درخواست نمودم. و از خداوند چیزی درخواست ننمودم مگر آنکه خدا به من عطا نمود. جز آنکه به من خبر داده شد که بعد از تو پیامبری نخواهد بود.
ثانیاً: پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) مطابق حدیث صحیح السند فرمود:«...علی منّی وأنا منه، وهو ولیکم بعدی»؛ «علی از من و من از اویم و او ولی شما بعد از من است».

شبهة دوم: عدم دلالت «انفسن» بر مساوات!

او نیز می گوید: «انفس» در لغت عرب بر مساوات دلالت ندارد بکله مقصود به آن نزدیکان و اقرباء انسان است. آن گاه بر مدعای خود به آیاتی استشهاد می کند که در آنها لفظ انفس به کار رفته ولی دلالت بر مساوات ندارد؛ از قبیل: «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیراً» (نور: 12)
چرا هنگامی که این ]تهمت[ را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود ]و کسی که همچون خود آنها بود[ گمان خیر نبردند.

پاسخ
اوّلاً: در برخی از آیات بین کلمه انفس و اقرباء مقابله افتاده است، و لذا نمی توان در همه جا ادّعا کرد که انفس به معنای اقرباء است. خداوند متعال می فرماید:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ ناراً» (تحریم: 6)
ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتش حفظ کنید.
و نیز می فرماید: «الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ»؛ «کسانی که به خویشتن و خانواده شان زیان رسانده اند». (زمر: 15)
در مورد آیه مباهله نیز این چنین است؛ یعنی در مقابل معنای اقرباء استعمال شده جز آنکه در این دو آیه، انفس در نفس انسان به معنای حقیقی آن استعمال شده است ولی در آیه مباهله مجازاً در معنای تنزیلی به کار رفته است؛ یعنی امام علی (علیه السلام) به منزله پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در جمیع فضایل است، نه اینکه نفس پیامبر باشد.
ثانیاً: مستفاد از آیه مباهله آن است که خداوند پیامبرش را خطاب کرده می فرماید: ای محمّد! خود را برای مباهله بیاور. و پیامبر در آن موقف علی (علیه السلام) را برای مباهله آورد. و اینکه شخصی نفس شخص دیگر باشد سه احتمال دارد:
الف) عینیت و اتحاد حقیقی حتی در جسمیت: این معنا قطعاً باطل است؛ زیرا ما معتقد به حلول نیستیم و نیز پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) و امام علی (علیه السلام) را به لحاظ جسمی یکی نمی دانیم.
ب) اتحاد در شؤونات و فضایل به جز آنچه که استثناء شده است.
ج) تنها مجانست در قرابت و نزدیکی.
معنای دوم و سوم از معانی مجازی برای کلمه نفس است، ولی ما باید به دو جهت کلمه انفس را بر معنای دوم حمل کنیم نه سوم:
جهت اوّل اینکه: معنای دوم اقرب به معنای حقیقی که همان وحدت از جمیع جهات است می باشد و مطابق آنچه در علم بلاغت گفته شده، لفظ باید بر قریب ترین معانی به معنای حقیقی حمل شود.
جهت دیگر اینکه: قرائن بسیاری وجود دارد که مؤید معنای دوم است نه سوم، که از آن جمله عبارت است از:
یک ـ پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) خطاب به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: أنت منّی بمنزلة هارون من موسی الاّ أنّه لا نبی بعدی؛ تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی می باشی جز آنکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.
دو ـ بخاری از پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) نقل کرده که خطاب به علی (علیه السلام) فرمود: «أنت منّی وأنا منک»؛ «تو از من و من از توام».
سو ـ ابن مسعود از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) نقل کرده که فرمود: «علی بن ابی طالب همانند روح من است که در جسدم می باشد».
چهار ـ و نیز خطاب به امام علی (علیه السلام) فرمود: ما سألت الله لی شیئاً الاّ سألت لک مثله... از خدا برای خود چیزی نخواستم جز آنکه مثل آن را برای تو تقاضا نمودم.

شبهة سوم: کفایت دعای پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم)!!

ابن تیمیه نیز می گوید: «اینکه این چهار نفر را پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) همراه خود آورد مقصود اجابت دعا نبوده؛ زیرا دعای پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) به تنهایی کافی بود».

پاسخ
اوّلاً: اگر چنین بود چرا خداوند تعالی از پیامبر خود خواست تا از نصارا بخواهد که این افراد را نیز بیاورند. و اگر وجود آنها در مباهله دخیل نبود احتیاجی به چنین دعوتی نبود، خصوصاً آنکه در آخر می فرماید: «ثُمَّ نَبْتَهِلْ»؛ «سپس همگی با هم مباهله کنیم».
 ثانیاً: حرف ابن تیمیه اجتهاد در مقابل نصّ است؛ زیرا مطابق برخی از روایات پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «إذا أنا دعوت فأمِّنو»؛ «هر گاه من دعا کردم شما آمین بگویید...». و این خود دلالت بر این دارد که آمین آنها در اجابت دعای پیامبر بی تأثیر نبوده است.

شبهة چهارم: عدم اختصاص به حضرت علی (علیه السلام)!!

اشکال دیگر ابن تیمیه این است که می گوید: «کلمه (أَنْفُسَنا) اختصاص به علی (علیه السلام) ندارد؛ زیرا به صیغه جمع آمده است».

پاسخ
اوّلاً: عرب به جهاتی از جمله تعظیم لفظ جمع را بر مفرد به کار می برد و در قرآن نیز چنین استعمالی را زیاد مشاهده می کنیم؛ مثل آیة 173 از سورة آل عمران و آیة 11 از سورة مائده و آیة 61 از سورة توبه که در هر سه مورد شخص واحدی اراده شده در حالی که با صیغة جمع آمده است.
ثانیاً: تعبیر به جمع در این آیه به جهت بیان این مطلب است که هر کدام از دو دسته مباهله کننده سزاوار است که خواص از اهل بیت خود را بیاورد، خواه افراد هر دسته متعدد باشند یا خیر.

شبهة پنجم: مقصود از «انفسن»، شخص پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) است!! ابن تیمیه می گوید: «مقصود از (أَنْفُسَنا) شخص پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) است؛ یعنی هنگام مباهله باید خود و فرزندان و زن های خود را بیاورید».

پاسخ
اوّلاً: این توجیه اجتهاد در مقابل نص است؛ زیرا مطابق روایات صحیحه، پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) برای مباهله امام حسن و امام حسین را که مصداق (أَبْناءَنا) بود، و نیز حضرت زهرا(ها) را که مصداق (نِساءَنا) بود، و نیز حضرت علی (علیه السلام) را که مصداق (أَنْفُسَنا) بود، آورد. و اگر مقصود از (أَنْفُسَنا) خود پیامبر بوده است، چرا پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم)، علی (علیه السلام) را با خود به همراه آورد؟
ثانیاً: با این فرض، لازم می آید که بین داعی و مدعو اتحاد باشد؛ یعنی دعوت کننده و دعوت شده یکی باشند که این قطعاً باطل است؛ زیرا هیچ گاه انسان خودش را دعوت نمی کند.
ثالثاً: در صورت درست بودن این احتمال، لازم می آید که کلمه (أَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ)، در آیه زیادی باشد؛ زیرا شخص پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) داخل در جمله (تَعالَوْا نَدْعُ) است.

اشکال: اگر کسی بگوید که انسان گاهی خود را نیز دعوت می کند؛ مثلاً عرب می گوید: «دعوت نفسی إلی کذ»؛«من خودم را به فلان چیز دعوت کردم». ولذا ممکن است که مقصود از «انفسن» خود حضرت رسول (صلّی الله علیه وآله وسلّم) باشد.

پاسخ
ما در این جهت مناقشه نمی کنیم که دعوت خود نیز صحیح است، ولی نمی توان این نوع استعمال را حقیقی دانست. مضافاً به اینکه برخی تصریح کرده اند که انسان هیچ گاه خودش را دعوت نمی کند بلکه دیگری را می خواند مگر آنکه مجازاً چنین باشد.
علاوه بر اینکه این اشکال در حقیقت اجتهاد در مقابل نصوص صحیح است که مقصود از (أَنْفُسَنا) را امام علی (علیه السلام) می داند. گرچه ما منکر شمول پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در کلمه (أَنْفُسَنا) نیستیم.
حاکم نیشابوری به سند صحیح از جابر قصه ورود عاتب و سید و شرفیاب شدن محضر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) را نقل کرده و در آخر آن می گوید: «... و در حقّ آنها نازل شد «تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ...»». آن گاه جابر می گوید: «مراد از « أَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ»، رسول الله و علی است و مراد از «أَبْناءَنا» حسن و حسین است و مقصود از «نِساءَنا» فاطمه می باشد».

 

منبع: www.alwahabiyah.com/fa/Article/View/1427/دشمنی-ابن-تیمیه-با-اهل-بیت

logo-samandehi تارنمای اختصاصی موضوع مباهله
مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت مباهله
تمامی حقوق برای مؤلفین و دست اندرکاران محفوظ است.
استفاده از محتوای تارنما، با ذکر منبع بلامانع است.