37- صحيفه آدم عليه السلام

چاپ

در كنفرانس نجران نتيجه گفتگوها بر آن شد كه كتب آسمانى انبيا را در مورد خبر ظهور پيامبر صلى الله عليه و آله بنگرند. اولين كتابى كه باز كردند صحيفه آدم عليه السلام بود كه درباره پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيتش و نيز امتش و همچنين ظهور حضرت بقية اللّه الاعظم عجل اللّه  فرجه اين مطالب در آن ديده مى شد:


بسم اللّه  الرحمن الرحيم

من خدايى هستم كه غير از من پروردگارى نيست. بندگانم را براى عبادتم خلق كردم و حجت خود را بر آنان تمام نمودم. آگاه باشيد كه من فرستادگانم را بر آنان مبعوث نمودم و كتابهايم را بر ايشان نازل كردم. اين روش را از زمان اولين بشر تا «احمد» پيامبرم و خاتمِ فرستادگانم ثابت قرار دادم. همان كه صلواتم را بر او مى فرستم و بركاتم را در قلب وى جاى مى دهم و به وسيله او پيامبران و ترسانندگانم را كامل مى كنم.

حضرت آدم عليه السلام پرسيد: الهى، اين فرستاده شدگان كيانند؟ اين احمد كيست كه او را مقامى چنين بلند دادى و شرافتمند نمودى؟ خداوند فرمود: همه اينان از نسل تواند، و احمد آخرين آنان و وارثشان است.
حضرت آدم عليه السلام گفت: الهى، اينان را به چه چيزى مبعوث مى نمايى و مى فرستى؟ خداوند فرمود: به توحيدم، سپس سيصد و سى دين به طور منظم و پشت سر هم مى آورم و تمام آنها را براى احمد كامل مى كنم.
خداوند فرمود: اى آدم، آيا دوست دارى اين فرزندانت را كه به آنان كرامت نموده ام و آنان را بر عالميان برگزيده ام، به تو نشان دهم؟
عرض كرد: بلى پروردگارا!
خداوند تبارك و تعالى آنان را طبق منزلت و مقامشان كه فضل و نعمت خود را بر آنان ارزانى داشته بود در برابر حضرت آدم عليه السلام ظاهر ساخت. سپس ذريه و اتباع خاص آنان از امتشان را به صورت اشباحى به او نشان داد.
حضرت آدم عليه السلام نگاه كرد و ديد نور بعضى از ديگران بيشتر است، و ديد كه نور پنج پيامبر (اولوالعزم) كه صاحب مقامات و شرايع هستند نسبت به بقيه پيامبران همچون ماه شب چهارده نسبت به بقيه ستارگان است، و فضيلت محمد آخرين پيامبر در عظمت نورش نسبت به بقيه انبياى اولوالعزم همچون فضيلت پنج پيامبر بر ساير پيامبران است.
حضرت آدم عليه السلام نگاه ديگرى كرد و ديد خاندان هر پيامبرى و خاصان قومش و پيروانش، اطراف آن پيامبر را از مقابل و پشت سر و راست و چپ گرفته اند و چهره آنان نور مى افشاند و از پيشانيشان نور مى درخشد، و اين نورها طبق مقام آن پيامبر نسبت به پروردگارش و منزلت هر يك از پيروان نسبت به آن پيامبر است.
سپس حضرت آدم عليه السلام نورى ديد كه مى درخشيد و فضاى بى نهايت را پر كرده بود. آن نور از محل طلوع خورشيد از مشرق پخش مى شد و تا مغرب را پر كرده، و سپس آنقدر بالا مى رفت كه به ملكوت آسمان مى رسيد.
حضرت آدم عليه السلام نگاهى به آن نور كرد و ديد نور محمد رسول اللّه  است كه اطراف آن از عطر پر شده بود. سپس چهار نور را ديد كه نور محمد را از سمت راست و چپ و پشت سر و جلو احاطه كرده بودند كه در رايحه و نورانيت به نور او شباهت داشتند.
پشت سر آن پنج نور، انوارى بودند كه از آنها سر چشمه و نور مى گرفتند و از نظر نورانيت و بزرگى و پخش نورشان شبيه آنها بودند. سپس نور اول به انوار ديگر نزديك گرديد و بر آنها اشراف
يافت و آن نورها دور او حلقه زدند.
حضرت آدم عليه السلام بار ديگر نگاه كرد و پشت سر آنها نورهايى به عدد ستارگان ديد كه از نظر مقام و منزلت با نورهاى اول فرق بسيار داشتند. بعضى از آنها نورانى تر از ديگرى بودند و در نورانيت بسيار متفاوت بودند.
سپس سياهى هايى همچون شب بر آدم طلوع كرد كه مانند سيل از هر سو سرازير شدند. سياهى ها بقدرى آمدند كه بيابان و پستى ها و بلنديها را پر كردند. آنها از نظر قيافه و شكل در قبيح ترين صورت و بسيار بدبو بودند.
حضرت آدم عليه السلام از آنچه مى ديد متحير شد و گفت: اى عالم غيبها، اين مخلوق سعادتمند كيست كه به وى كرامت نمودى و او را مقامى بلندتر از همه جهانيان دادى؟ اين انوارى كه گِرد او را گرفته اند چه كسانى هستند؟
خداوند عزوجل به آدم عليه السلام چنين وحى كرد: اين احمد سيد آنان و سيد مخلوقات من است. با علم خود او را اختيار نمودم و اسم او را از اسم خود مشتق كردم. من محمودم و او محمد است، و اين داماد و وصى اوست كه به وسيله او محمد را يارى نمودم و بركت و پاكى خود را در نسل او قرار دادم.
اين بانوى كنيزانم است و در علم من، او يادگار احمد پيامبرم است. اين دو، نوه دخترى او و دو جانشينان آنانند و اين انوارى كه شباهت به نورهايشان دارند بقيه و نسل آنان هستند.
حضرت آدم عليه السلام بار ديگر نگاه كرد و در انتهاى آن چند نور اول، شبحى را ديد كه در آن صحنه مى درخشد همچنانكه ستاره صبح براى مردم دنيا نور افشانى مى كند.
خداوند تبارك و تعالى فرمود: به وسيله اين بنده سعادتمند، از بندگانم غل و زنجيرها را برمى دارم و بارهاى سنگين را از آنان فرو مى گذارم.
به وسيله او زمينم را از محبت و مهربانى و عدالت پر مى كنم، همانطور كه از قساوت و شقاوت و ظلم مملو شده باشد.