شعر فوق با توجه به «حدیث شریف مفاخره» سروده شده است.
شاعر: یوسف رحیمی
منبع
در روایات ناب معصومین
در احادیث نغز اهل ولا
شرح نورانی مفاخره ایست
آیه آیه تمام نور هدی
روزی از روزها که در صحرا
فاطمه با علی سخن می گفت
از کرامات خالق یکتا
از عنایات ذوالمنن می گفت
ادامه مطلب: مدح حضرت زهرا و امیرالمؤمنین...
مرغ سحر اگر دمی ناد علی نوا کند در دل و جان عاشقان محشر از آن به پا کند
هر که بدید گوشه ی ابروی چون هلال او پشت کند به عالم و از همه انزوا کند
گر مددی کند ورا همت عالی علی شرح دهد مفاخره یادی از آن هما کند
ادامه مطلب: مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام)
وضو بگيرم و در حال روزه با تكبير كنم مباهله با دشمنان حي غدير
زبان حق شوم و آيه مباهله را به شأن فاطمه و شوهرش كنم تفسير
ز قول دوست ودشمن شنو كه اين آيه به وصف اهل كسا از خدا شده تعبير
ادامه مطلب: در مدح حضرت امیر المؤمنین...
شاعر: محمد علی ریاضی یزدی
منبع
گیرم که آفتاب جهان ذره پرور است این بس مرا که سایه ی مهر تو بر سر است
دولت به کام و محنت گردون حرام باد تا ساغرت بگردش و تامی به ساغر است
ای دل چرا به غیر خدا تکیه می کنی؟ امید ما و لطف خدا از که کمتر است؟
ادامه مطلب: نور هل اتی
شاعر: قاسم صرافان
منبع
رسید و «لا اله»ام، «لا فتی» کرد دلم را برق «لاسیف»ش دوتا کرد
رکوعش آن قدر شور آفرین بود که مثل عشق در عالم صدا کرد
ادامه مطلب: امیرالمؤمنین (علیه السلام)،...
شاعر: ایوب پرند آور
منبع
ایوبم لبریز عیوب آمده ام با غربت سرشار جنوب آمده ام
بی صبر به خانۀ تو ای صاحب صبر دنبال دو بیت شعر خوب آمدم
ادامه مطلب: مدح امام علی (علیه السلام)
پلک بر هم نمی گذارد و می گذرد از نوازش پرهای خواب آلود... و ستارگان را در مشت می فشارد تا در جاده های شب زده، روشنی اندازد.
می خواند: لا اِلهَ اِلاّ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَی ءٍ فَاعْبُدوه... و سفیران حقیقت، بالهای سفر می گسترند تا پیام او را تا بیراهه های زمین فرود آورند.
از مکّه تا کوچه های مدینه و از مدینه تا کلیساهای «نجران»، آن جا که عالمان مسیحیّت، تردید را در کوله بار خود تا شهر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) به دوش می کشند و با دشنهی ناباوری، قناری های کلام او را ذبح می کنند.
آن هنگام است که سینه اش رواقِ نزول آیه «مباهله» می شود:
ادامه مطلب: سایه نشینان اراده حق
در هاله ای از نور، آرام آرام پیش می آمدند و زمین زیر پایشان از تواضع، مثل حریر نرم میشد.
عده ای سایه نشین، که همیشه در تاریکی به سر برده بودند، گویی قصد مقابله با نور دارند؛ با صلیبهای به ظاهر آراسته، با ناآرامیِ تمام و با گیسوان چلیپایی، بازی می کردند و تمام ذهنشان سرشار از شکّ بود؛ شکّ به آن چه در دست و دلشان بود.
امّا آنان که در هاله ای از نور پیش می آمدند، تبلور وجودشان مثل آب زلال و صداقت حضورشان، مثل خورشید، آشکار بود.
ادامه مطلب: پنج کهکشان نور
به پنج خورشید سوگند! به پنج ماه، به پنج آسمان، به پنج دریا!
... نه! این ها خاندان نفرین نیستند؛ همیشه هر چند با دلِ خون، به این جماعت گستاخ دعا می کنند.
امّا آمدند تا کسی نگوید این محمد (صلی الله علیه و آله) است که نمی آید، محمد (صلی الله علیه و آله) می ترسد.
ادامه مطلب: خاندان خورشید
چون همیشه، ایمانی راسخ در دریای نگاهت موج میزد.
تمام فانوسهای هدایت را روشن کردی،
دلیل و برهان قاطع برایشان آوردی،
معجزه قرآن را به همه نمایاندی و حتی انجیل را
بر صدق گفتارت گواه گرفتی؛
ادامه مطلب: ایمانی راسخ