درباره مباهله
مباهله چیست؟
روز ۲۴ ذی الحجه روز بسیار مبارکی است. اعمال خیلی خوبی دارد که در کتب ادعیه ذکر شده است. ازجمله: روزه، غسل و اعمال دیگر. مهمترین رویداد دیگر، نزول آیه ولایت در خصوص امیرالمومنین (علیه السلام) است.
مباهله یعنی وقتی دو نفر با هم بر سر یک موضوع اختلاف نظر دارند و هر یک ادعا می کند که حق با اوست، برای حل مسئله باید هر یک از دو طرف بگوید: لعنت خداوند بر من اگر دروغ بگویم.
مسئله ی حق و باطل است که خداوند به رسول خدا دستور می دهد: تو دعوت به مباهله کن. پس مباهله یعنی نفرین تمام. یا شما راست می گویید یا ما راست می گوییم. لعنت و عذاب خدا شامل کسی می شود که دروغ بگوید. «فَنَجعَل لَعنَةَ اللهِ عَلَی الکاذِبِین= لعنت خدا را بر دروغگو قرار می دهیم».
مباهله در تفاسیر
التبيان فى تفسير القرآن (محمد بن حسن طوسى)
قوله تعالى: [سورة آلعمران (3): آية 61]
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ (61)
آية بلا خلاف.
المعنى:
الهاء في قوله: «فيه» يحتمل أن تكون عائدة إلى أحد أمرين:
أحدهما- إلى عيسى في قوله: «إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ» في قول قتادة.
الثاني- أن تكون عائدة على الحق في قوله «الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ». و الذين دعاهم النبي (ص) في المباهلة نصارى نجران، و لما نزلت الآية أخذ النبي (ص) بيد علي و فاطمة و الحسن و الحسين عليهم السلام، ثم دعا النصارى إلى المباهلة، فاحجموا عنها، و أقروا بالذلة و الجزية. و يقال: إن بعضهم قال لبعض إن باهلتموه اضطرم الوادي ناراً عليكم و لم يبق نصراني و لا نصرانية إلى يوم القيامة.
و روي أن النبي (ص) قال لأصحابه: مثل ذلك. و لا خلاف بين أهل العلم أنهم لم يجيبوا إلى المباهلة.
پرسش و پاسخ
دلیل برتری علی (علیه السلام) بر پیامبران غیر از پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله)
پرسش: دلیلی که ثابت کند حضرت علی (علیه السلام) از حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی (علیهم السلام) برتر است، چیست؟
پاسخ: یکی از ادله برتری امام علی (علیه السلام) بر همه ابناء بشر جز حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آیه مباهله است
ادامه مطلب...مقالات با موضوع مباهله
پیشینه و بنیادهای تشیع در معرض قضاوتهای جدید
تشیع بر خلاف آن که گروهی کوشیدند وانمود کنند، تشکلی فرقه ای نبود که با اجماع مصالح زمان پدید آید...
این که شیعه در واقع اهل سنتاند و تشیع همانا طریقهی مصطفوی و مرتضوی است، جانمایهی پانزده سده نگارشهای کلامی شیعی در باب امامت است...
آن چه در این جا مورد نظر ماست، گوشهای از پیشینهی تشیع و حقایق قوام دهندهی اندیشهی شیعی است که همواره دستانی در نهان و آشکار به دگرگونسازی آنها کوشبده اند.
جویا جهانبخش